×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

آوای سکوت و عصیان

× حکایتی عجب است این ندیده‌ای که چه‌سان به تیغ کینه فکندند مان به کوی و گذر چراغ علم ندیدی به هر کجا کشتند زدند آتش هر جا به نامه و دفتر شاملو
×

آدرس وبلاگ من

avayeshab.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/avayeshab

رمان استر

درود

یکی از دوستان سوالی از من پرسیده بودند در مورد ارتباط سیزده فروردین با نحس بودن عدد سیزده و ارتباط تاریخی ان به دوران خشایار شاه.برای پاسخ به این دوست گرامی مدتی رو صرف کردم و در متون گوناگون به دنبال ردپایی از این موضوع بودم اما متاسفانه به انچه که حقیقی و دور از تعصبات مذهبی و قومی باشه دست نیافتم با مراجعه به سایت های گوناگون.. موتورهای جستجوگر و بالاخره ریشه یابی این ارتباط به این نتیجه رسیدم که موضوعی که مفصل در همین صفحه درج میکنم تمام بر گرفته از تعصبات مذهبی بوده است و بیشترین کسانی که در این مورد پیشرو بوده اند اقای ناصر پورپیرار و به تازگی علی اکبر رائفی پور نقش مهمی در ترویج این داستان ها داشته‌اند
بجا دیدم که پاسخ به ایشون رو که بر گرفته از نوشته اقای امیر حسین خلجی است و البته با تحقیق و تفحص و اوردن منابع موثق به نگارش در امده رو که به حقیقت بسیار نزدیک است در اینجا قرار بدم
قبلا از شما دوستان عزیز تقاضا دارم اگر در این مورد اطلاعاتی دارید البته با سند و دلیل و منابع مورد تائید قرار داده شده در بخش نظرات عنوان کنید. سپاسگذارم
با تشکر از دوست عزیزم که لازم نمیبینم اسمشون رو عنوان کنم به خاطر این سوال بسیار جالب و در خور توجه
.........

جدیداً بسیار شایع شده که افسانه پوریم را منشا اصلی سیزده بدر معرفی می کنند و این روز را هولوکاست ایرانی میدانند . برای پی بردن به عمق فاجعه کافیست کلمه پوریم را در گوگل سرچ کنید تا به لیست بلندی از وبلاگها و فروم ها دست پیدا کنید که مطالب همدیگر را کپی کردند.جالب اینجاست که اکثر این وبلاگنویسان ولایی،ضد صهیونیسم و یهود ستیز اساساٌ یکبار کتب عهد عتیق را نخوانده و حتی بنابر اعتقادات خویش آن کتب را تحریف شده می دانند. البته ارتقای یک متن نا معتبر مذهبی به بلند مرتبه ترین سند تاریخی خود بدعتی بزرگ در علم تاریخ به حساب می اید اما بد نیست نگاهی گذرا به متن کتاب استر داشته باشیم

رمان یهودی استر

يکي از کتابهای عهد عتیق تماماً به ايران هخامنشي مربوط ميشود و وقايع آن نيز از اول تا به آخر در شورش و در دربار شاهنشاهي پارس ميگذرد. نام اين کتاب .. کتاب استر .. است و داستان آن داستان تسلط بي چون و چراي دختري يهودي بردربار پادشاهي ايران درزمان اخشورش است که به روايت عهد عتیق ازهند تا حبش بر 127مملکت سلطنت ميکرد . اخشورش (که ظاهرا خشايارشا فرزند داريوش هخامنشي است) در سال سوم از سلطنت خويش ضيافتي در دارالسلطنه شوشن براي نشان دادن جلال وحشمت سلطنت خود  برپا ميکند که 180 روز تمام ادامه مييابد، و پس از انقضاي اين مدت ضيافت هفت روزه ديگري درقصر پادشاهي ترتيب ميدهد که درروز هفتم آن درعالم مستي امر ميکند وشتي شهبانوي او را با تاج ملوکانه و برهنه بحضور پادشاه بياورند تا خلايق زيبائي او را ازنزديک ببينند، ولي شهبانو از اين کار سر بازميزند و درنتيجه مغضوب پادشاه ميشود و شاه پس از مشورت با ريش سفيدان قوم تصميم ميگيرد که رتبه ملوکانه وشتي را به ديگري که شايسته تراز او باشد بدهد، و پس از جستجو در سراسر کشور، دختري بنام استر که عموزاده و دختر خوانده  مردي يهودي بنام مردخاي بن يائيربن شمعي بن قيس بنياميني است که از اورشليم جلاي وطن کرده و دردارالسلطنه شوشن زندگي ميکند  براي شهبانوئي انتخاب ميشود، ولي بدستور مردخاي قوميت يهودي وخويشاوندي خود را با مردخاي پنهان نگاه ميدارد

اين اخشورش وزيري بنام هامان دارد که جميع خادمان شاه بحضور او سجده ميکنند  اما مردخاي سجده نميکند و هامان که بريهودي بودن مردخاي آگاه ميشود نه تنها قصد کشتن مردخاي بلکه قصد هلاک نمودن جميع يهودياني را ميکند که درتمامي مملکت اخشورش بودند، ازآنروزکه قوم مردخاي بودند ولي با فعل و انفعالهايي که در داستان استر به تفصيل حکايت شده، پادشاه دريک بزم ميگساري به استر قول ميدهد که هرچه راکه اوبخواهد، ولو نصف مملکتش باشد بدوبدهد، و استر از او اعدام هامان راميخواهد، و شاه اين درخواست را ميپذيرد، و اضافه بر آن استر و عمويش مردخاي اجازه ميدهد که نامه هائي از جانب پادشاه به واليان و روساي 127 ولايت از هند تا حبش بنويسد که به موجب آنها به يهودياني که درهمه شهر ها هستند اجازه داده ميشود که تمامي قومها و ولايتها را که قصد اذيت ايشان ميداشتند با اطفال و زنان ايشان هلاک سازند و بکشند و تلف نمايند و اموال ايشان را تاراج کنند.. .. و مردخاي پس از صدور اين حکم ازحضور پادشاه با لباس ملوکانه لاجوردي و سفيد و تاج بزرگ زرين و رداي کتان نازک ارغواني يرون ميرود و يهوديان درشهر شوش شادي ميکنند

داستان چنين بپايان ميرسد که :  يهوديان جميع مخالفان خود را درهمه ولايتهاي اخشوش پادشاه به اجازه او به دم شمشير زده کشتند و هلاک کردند و با ايشان هرچه خواستند بعمل آوردند، و در دارالسلطنه شوش به تنهائي پانصد نفر را به قتل رسانيدند، و درآنروز عدد آنانيرا که دردارالسلطنه شوش کشته شدند بحضور پادشاه عرضه داشتند، و پادشاه به استر ملکه گفت که يهوديان دردارالسلطنه شوش پانصد نفر را هلاک کرده اند، پس درساير ولايتهاي پادشاه چه کرده اند؟ و استر گفت به يهودياني که درشوش ميباشند اجازه داده شود که فردا نيز مثل امروز عمل نمايند، و پادشاه فرمود که چنين بشود، و يهوديان جمعاً هفتاد و هفت هزار نفر از مخالفان خويش را کشتند و آنروز را روزبزم و شادي دانستند

البته این روال تمام افسانه های کتب عهد عتیق است که مخالفین اینگونه نابود می شوند و قوم برگزیده یهوه سربلند می شوند.شاید بهترین مثال افسانه آزار و اذیت قوم یهود توسط فرعون مصر باشد که در نهایت به هلاکت جمع کثری از مصریان  و پیدایش عید پسح می شود.شاید بهتر باشه ابتدا به اظهار نظر منتقدین کتاب مقدس توجه کنیم

ولتر درارزيابي کلي خود از تورات، درباره اين کتاب استر مينويسد:  همه ميدانيد که اين داستان، از آغاز تا انجام يک رمان خيالي بيشتر نيست، ولي حتي يک رمان نيز ميبايد تا اندازه معيني سر و ته داشته باشد، يعني در آن يک ضيافت شش ماه تمام بدون وقفه ادامه نيافته باشد،و در جائي که هرودوت و ديگر مورخان يوناني جملگي بر مقررات اخلاقي سختگيرانه دربار هخامنشي تأکيد ميگذارند، پادشاه اين دربار دستور نداده باشد که همسرش را برهنه در برابر اتباع و رعايايش به نمايش گذارند، و درهر جائي که هر پادشاه مقتدر شرقي، چه پارسي و چه عرب و ترک و مغول و چيني حتي انتخاب يک اسب را براي اصطبل سلطنتي مشروط به بررسي در اصالت آن ميکند، پادشاه 127 کشور دختر ناشناسي را بدون هيچ بررسي در سابقه خانوادگي و قومي و مذهبي او به همسري خود برنگزيده باشد، و به يک پناهنده مفلوک خارجي منصب صدارت و لباس ملوکانه و تاج زرين نبخشيده باشد، و در کشوري که روح اغماض و مداراي مذهبي پادشاهان آن زبانزد دوست و دشمن بوده است، بخاطر چشم و ابروي يک دختر يهودي اجازه قتل عام هزاران نفر از اتباع خود را صادر نکرده باشد، و از همه اينها گذشته، چه ارتباطي ميتواند ميان سنگدلي وحشيانه و نفرت آور استر يهودي درمورد کشتن هرچه بيشتر مردم، با دستورهاي مربوط به بخشش و گذشتي که مسيح به پيروان خود داده است وجود داشته باشد، درصورتيکه دو کتاب تورات و انجيل به ما يک کتاب مقدس واحد معرفي ميشود؟ و خود ولتر بر اين تذکر مي افزايد که آيا حق با صاحب نظرانی چون بولينگبروک، دمارسه، فره، تياده، مسليه، بولانژه نيست که اين داستان کتاب مقدس را چيزي از قبيل داستانهاي هزار و يکشب منتها ازنوع مبتذل آن دانسته اند، و همگي براين اتفاق نظر دارند که درسراسر آن يک حرف راست وجود ندارد؟  تولدی دیگر،فصل نقش ایران در آیین های توحیدی

نشريه معتبر

Le monde de la Bible که که با همکاري موزه لوور پاريس منتشر ميشود، درشماره ويژه اي در اکتبر 1997 بمناسبت برگزاري نمايشگاه بزرگ ايران باستان در اين موزه انتشار داد، دو برسي جالب، يکي نوشته مرکز علمي پژوهشهاي علمي فرانسه ،CNRS و ديگري نوشته يکي از اعضاء هيئت مديره مجمع گران شان  فرانسه را که هر دو يهودي هستند در ارتباط با همين کتاب استر چاپ کرد که بهتر است بجاي هر توضيح ديگري دراين باره، بخشهاي کوتاهي از هر کدام از آنها را در اينجا اشاره کرد...  به غير از اخشورش(احتمالا خشايارشا) کليه کسان ديگري که درکتاب استر از آنها نام برده شده از نظر تاريخ ناشناخته اند و اسامي آنها اصولا اسامي سمبوليکي هستند که اين کتاب را بيشتر در قلمرو داستانهای خيالی قرار ميدهند تا يک وقايع نگاری تاريخي، نامهايي چون مردخای و استر ميتوانند يادآور مردوخ و ايشتار خدايان بابلی باشند که يهوديان در دوران اسارت بابلی خود با آنها آشنا شده بودند، و جشن پوريم که يهوريان همه ساله براي ياد آوري همين ماجرای استر برپا ميکنند بنوبه خود ميتواند معادل يهودی جشنی باشد که باهمين نام هر ساله در آغاز سال نو بابليان برپا ميشد،منتها اين بار مفهوم پيروزی قوم يهود را در برابر اسارت بابلی آنان داشت. هدف از سناريوی اين رمان استر اين است که به يهوديان نشان داده شود که ميتوانند اتباع کشوری ديگرباشند، و در عين حال هويت يهودی خود راحفظ کنند، و بوازات آن اين موضوع را سنگ زيربنائی يک رستاخيز ايمانی برای خود قرار دهند. کتاب استر برای ابلاغ اين پيام نوشته شده است که چگونه دردورانهائی بحرانی، يهوديان ميتوانند با دولتهای حاکم همزيستی کنند بي آنکه يهوديت خود را انکار کرده باشند

کتاب استر براي اين نوشته شد که نشان دهد يهوديانی که رعايای شاهنشاهان ايران بودند ميتوانند شريک خوبی برای ايرانيان باشند و ازاين منافع پادشاه دربرابر توطئه هائی که عليه او ميشود دفاع کنند. اين کتاب پاسخ يهوديان به پرسشی است که در زمان شاهنشاهی هخامنشی مطرح شده بود، و آن اين بود که موضع يهوديان در اين امپراتوری و بخصوص موضع مذهبی آنان در ارتباط با آئين مزدائی ايرانيان چه ميتواند باشد؟ اگر درنظر بگيريم که زير بنای فکری کتاب استر بيشتر از آنکه بر توحيد يهودائی تکيه داشته باشد بر فعاليتهائی مزدائی تکيه دارد، و اگر بدين نيز توجه کنيم که کتاب استر تنها کتاب عهد عتیق است که در آن مطلقا از يهوه خدای اسرائيل نام برده نميشود، متوجه خواهيم شد که اين کتاب را ميبايد بيش از يک نوشته مذهبی يک اثر شبه تاريخی و شبه افسانه ای تلقی کنيم که درزمانی معين و در مکانی معين دو آئين مزدائی و يهودائی نوشته شده است... تولدی دیگر،فصل نقش ایران در آیین های توحیدی

حقیقت این است که کتب عهد عتیق هرگز نمیتواند منبع معتبری برای ارجاع حقایق تاریخی باشند.در کتاب دانیال داریوش بزرگ پسر خشایار شا(و نه پدرش)،پادشاه ماد(و نه پازس) معرفی میشود که بر بابلیان حکومت می کرد.بر خلاف کتاب استر خشایار شا نه بر 127 مملکت بلکه صاحب 20 ساتراپی بود

داستان کشته شدن چندین هزار ضد یهودی و افسانه پوریم آنطور که در کتاب استر بازگو شده،افسانه ای است که هیچ متن و سند ایرانی و نا ایرانی آنرا تایید نمیکند و بدیهی است اگر چنین کشتار بزرگی صورت گرفته باشد دست کم می بایست در یک سند تاریخی شرح و روایتی از آن یافت شود.افزون بر این در منابع ایرانی مثل الواح ایلامی تخت جمشید و منابع نا ایرانی مثل هرودوت،کتزیاس،گزنفون،پلوتارک و حتی نام های مثل هامان و مردخای به عنوان مقامات باند پایه دربار، و استر و وشتی به عنوان شهبانوان هخامنشی یافته نمیشود. هزاره های با شکوه ص 45

برخی به نادرست با ربط دادن افسانه پوریم (کشتار ضد یهودیان روز 13 ماه آراد یهودی شروع شد) با آیین سیزده بدر به این نتیجه رسیدند که به طبیعت پناه بردن مردم،یادآور خاطره کشتار دربار هخامنشی است

حال آنکه میدانیم روز سیزدهم از هر ماه تیر یا تشتر نام دارد و در باور ایرانیان پیش از زرتشت تیر یا تشتر ایزد باران بود،به همین علت ایرانیان از بامداد روز تیر سفره نوروزی خود را بر می چیدند و سبزه ها را با خود به دشت و صحرا می بردند و با نیایش سالی پر از بارش را آرزو می کردند

کتاب نامه

تولدی دیگر،شجاع الدین شفا

هزاره های با شکوه،داریوش کیانی

سالنامه زرتشتیان

شنبه 28 آبان 1390 - 7:49:54 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://re43.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 30 آبان 1390   3:50:14 PM

سلام؟؟؟؟عزیز جالب نبود 

http://texasi.gegli.com

ارسال پيام

دوشنبه 30 آبان 1390   1:58:43 AM

فراوان درود بر سکوت پاک نهاد

.

.

موزیک بسیار زیبایی روی وبلاگ قرار دادین

دست مریزاد

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   11:08:57 PM

مگر از کتوب مذهبی اون هم عهد عتیق یهودیان به جز این داستانهای بی سروته و دروغین انتظاری به جزء مغلطه داریم؟ و به عکسش هم مصداق دارد! باید دشمن داری رواج داشته باشه و چون از اینطرف هم 13 بدر قلقلک میده!بادش می کنند. برای ما جشن خردمندانه روز طبیعت است و بس گرامی و عزیز

http://parsmemar.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   10:42:48 PM

مرسی بگمونم با اینکه اشفته تر از دفعه قبل بودم اینبار یچیزایی دستگیرم شد

ممنون 

http://tanha1369.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   5:08:14 PM

http://tanha1369.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   5:05:56 PM

ديگه نيازي ني از متن هاتون تمجيد كنم چون اين به همه اثبات شده از اين پس فقط به احترام علامت بازديد از وبلاگتون رو ميذارم

http://alester.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 29 آبان 1390   10:30:49 AM

http://parsmemar.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 28 آبان 1390   10:43:58 PM

ذهنم سخت مشغوله  مطلبتم پر از اسم و عدد  تقریبا هیچی متوجه نشدم

برا همین نظری هم نیذارم

موفق باشی 

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 28 آبان 1390   9:33:41 PM

امپراطور یونان به کوروش گفت : ما برای شرف می جنگیم و شما برای ثروت . کوروش در جواب گفت : هر کس برای نداشته هایش می جنگد

از توضیح و تشریح شما ممنونم.

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 28 آبان 1390   9:33:41 PM

امپراطور یونان به کوروش گفت : ما برای شرف می جنگیم و شما برای ثروت . کوروش در جواب گفت : هر کس برای نداشته هایش می جنگد

از توضیح و تشریح شما ممنونم.

http://mry_hbp.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 28 آبان 1390   9:27:56 PM

آخرین مطالب


برای محسن برادر عزیزم... تو را من چشم در راهم شباهنگام


در ادامه فراماسونر و درخواست خواننده های عزیز


فراماسونری


رمان استر


قلعه حیوانات....جرج اورول


گریز زندگی


استيون هاوكينگ


باد تا فانوس شیطان را بر آویزم ، بر بلند کاج کوچه بن بست


گرگ درون


آوانگارد


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

65101 بازدید

5 بازدید امروز

41 بازدید دیروز

102 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements