بوسه یهودا
محمد خاتمی در مقام یک نامزد ریاست جمهوری ، با شعار برقراری جامعه مدنی در ایرانی که از سرکوبگری ها و واپسگرایی به تنگ آمده بود پا به میدان انتخابات گذاشت . اگر موج عظیمی از مردم ایران به ویژه نسل جوان آن بزرگترین رقم آرا انتخاباتی را بدو دادند ، برای این بود که همگی آنها درست خواهان همین جامعه مدنی بودند . در همین راستا بود که مجلس شورایی را نیز با اکثریتی بیش از 80% در اختیار او گذاشتند که هم خود آنها و هم خبرگزاریهای بین المللی بدان عنوان مجلس اصلاح طلب دادند
در مبارزه ای که خیلی زود شروع شد ، این اکثریت عظیم اصلاح طلب دیگر خواهان سخنان فیلسوفانه ای که در جریان انتخابات بسیار شنیده بود نبود،خواهان رهایی عملی از غل و زنجیر ولایت فقیه بود ، خواهان جامعه ای مدنی به مفهموم واقعی آن و نه آنچه در این باره بر روی کاغذ آمده بود . در نوارها و مصاحبه های نوفل لوشاتو ، بنیانگذار جمهوری ولایت مطلقه فقیه صحبت از این کرده بود که دانشگاه باید در صف مقدم آزادی عقیده و آزادی دخالت در سیاست جای داشته باشد ، و اینک همین دانشگاهیان متفق القول خواستار استفاده از این حق بودند
محمد خاتمی در راستای ایفا به تعهدات انتخاباتی خودش یا میبایست خواسته این اصلاح طلبان را محترم بشمارد ، یا از مقام خود کناره گیرد . ولی در عمل نه بدین راه رفت و نه بدان راه ، هم بر سرجای خود ماند و هم راه را بر جهش سرنوشت ساز نسلی تمام از بهترین اجزائ جامعه ایرانی بست . با منطق خیالبافانه و برقراری جامعه مدنی در عین حفظ نظام ولایت مطلقه فقیه نظامی که منطقا و مطلقا با دمکراسی و آزادی سازگار نیست و نمیتواند باشد بطور منظم چوب لای چرخ آنها گذاشت ، و در این راه با مغلطه کاری پای دین و دینداری را به میان کشید در شرایطی که اتفاقا میتوانست از طریق برقراری واقعی جامعه مدنی نه تنهای برای ایران که برای تمام جهان مسلمان ، با ارائه ترکیبی واقعی از دین و جامعه مدنی ، هم دین را برقرار نگاه داد و هم اصلاحی بنیادی را که جامعه جهانی اسلام سخت بدان نیاز دارد تحقق بخشیده باشد
محمد خاتمی با بازی دوگانه خودش در حساس ترین شرایط ، جهش سرنوشت ساز یک نسل تمام از جوانان ایرانی را در هم شکست و در این راستا نقش یهودای آزادی طلبان ایران را ایفا کرد . اگر شعارهای یک نواخت گفتگوی تمدن ها ی او شعارهایی میان تهی باقی مانده اند ، برای این است که او از شرط اول چنین گفتگویی یعنی گفتگو با فرهنگ ملت خودش شانه خالی کرد
صاحب نظران مدافع خاتمی میباید دانسته باشند که محمد خاتمی در پیشگاه تاریخ ایران مسئولیتی به همان اندازه سنگین دارد که دو هزار سال است یهودای اسخریوطی در جهان مسیحیت برعهده داشته است
پاسخ به سوال اقا داریوش
من همواره سعی کردم به عقیده دیگران احترام بذارم و به سوالاتشون پاسخ بدم... ببینید مسئله سانسور به طور کلی در این سایت با خیلی از سایت های مشابه مختلف هست و اینکه از طرف چه گروهی و یا کسانی مطلبی مورد سانسور قرار بگیره و البته به توجه به متن ارسال شده و مورد سانسور قرار گرفته باید بنا بر تجربه شخیص خود بگم که کاملا مواضع سانسور کننده ها با هم تفاوت داره.. حتما تعجب میکنید بله این کاملا درست و حقیقتی و غیر قابل انکار هست.. سوال این هست که چرا مطالب من سانسور نمیشن که البته باید بگم شاید شما به دلیل اینکه تازه خواننده وبلاگ من هستید و با سه وبلاگ بمن اشنایی ندارید این کلمه همه متون سانسور نمیشوند تعبیر شده در حالیکه کسانی که از قبل خواننده وب من بودند همگی بر پایه وجدان خود ا شاهدی باشند بر سانسور بیشتر مطالب من و حتی عکسهایی که قرار دادم کار سانسور در وبلاگ به جایی میرسه که گاه حتی توصیف نامه ها رو که من به ناچار مطالب سانسور شده رو در اونجا قرار میدم رو هم تحت الشعاع قرار میده و وسعتش اونجا رو هم میگیره...من باید اعلام کنم همه مطالب سیاسی من سانسور نمیشن اغلب مطالب اجتماعی هم که من میذارم مورد این مرحمت قرار میکیرند اما بر میگردیم به اصل سوال.. ببینید این سایت با چیزی مخالف هست که ادم رو به اندیشیدن وا میداره و فضا رو اماده بحث و گفتگو میکنه یعنی با زبان بی زبانی مغز رو در برابر مطلب عنوان شده و علت بوجود امدن و قرار دادن اون مطلب و به طور کلی عکس العملی رو که برای فعال کردن و زیر سوال بردن غامل اون تعریف و یا نقد در مطلب میشه کاملا این سایت مخالف هست.. بله من از خاتمی و حتی خمینی مطلب میذارم و اصل ولایت فقیه رو زیر سوال میبرم اما مطلب من به هیچ عنوان سانسور نمیشه چرا .. چون این در کل جامعه مسئله تازه ای نیست و همه بر اینکه خمینی چی گفت یا خط مشی خاتمی چی هست اگاه هستند سوالی پیش نمیاد یا عده ای تایید میکنند و یا عده ای اون رو رد و ازش دفاع میکنند.. پس پدیده خطرناک و تازه ای نیست که فکر و اندیشه رو به خود متمرکز کنه و خیلی از مسائل رو به چالش بکشه.. اما من در مورد احمدی نژاد بارها مطلب گذاشتم و عکس که هر بار بلافاصله بدون مجال روئتی از طرف کسی و شاید خیلی کم افرادی موفق به خوندن شدن سانسور شده یعنی در نطفه اون رو خاموش کردند.. چرا.. خوب واضح و روشن هست چون سوال ایجاد میکنه احمدی در راس کاره و باید پاسخگو باشه و جوان و یا خواننده با خوندن مطالب در مورد این اقا نا خود اگاه مجبور به حلاجی کردن اوضاع مربوط به اون مطلب میشه و همه این عوامل تنش بوجود میاره. من از نان به روز خورها مطلب میزارم و منظور جامعه الان مون و اسیب ها و جنایاتی که این گروه باعث بوجود امدنش در جامعه شده است رو عنوان میکنم این مطلب بلافاصله سانسور میشه چون هم انتقاد هست و هم اگاهی دهنده و هم شناسوندن این افراد.. سوال ایجاد میکنه باعث میشه منکه مثلا خواننده این مطلب هستم با خودم فکر کنم و مقایسه کنم و میفهمم در اطرافم کسانی که این صفات رو داشتند زیاد هست و باعث جبهه گیری من در برابر اونها میشه و منهم به نوبه خود سعی در شناسایی اون افراد میکنم .. خوب این برای رژیم خیلی فاجعه است اینکه جامعه واسطه ها و نگهدارند ه ای اون رو در هر پوشش یا قالبی بشناسند در اینجاست این مطلب خطر ناک هست و نباید باقی بمونه پس سانسور میشه. و چندین مورد دیگر در ضمینه های مختلف .چندی پیش وبلاگ یکی از دوستان مبحث جالبی رو در مورد مسئله ناموس و ناموس پرستی با ظرافت خاص و بی نظیری مطرح کرده بود دوستانی امدند و نظر گذاشتند زمینه بحث و تبادل افکار و نشر و اگاهی در اون وبلاگ بوجود اومد و این مسئله میتونست خیلی از مسائل دیگررو در بر بگیره اینجا بود که سایت احساس خطر کرد و اون مطلب سانسور شدو یا خیلی موارد مشابه....در مورد خمینی.. خامنه ای و یا حتی اصلاح طلبان.. ببینید مطلب در مورد خاتمی و امثالهم و سخن از اونها گفتن اگاهی نمیده یاد اوری میکنه و ذهن سریع از کنار اون میگذره پس ارزس سانسور نداره ... اما در مورد مطالبی که در جامعه الان حرف اول رو میزنند اگر مطلبی عنوان بشه بلافاصله از رده خارج میشه....من در مورد صیغه مطلب گذاشتم اما متاسفانه بلافاصله سانسور شد چرا .. چون هم مذهب.. هم قانون اساسی و مفاد اون هم موضع گیری حکومت رو و هم قانون گذاران در این مورد زیر سوال میبرد و باعث بحث میشد .. باعث گفتگو میشد باعث فعالیت مغز و خرد و اندیشه و هم چنین به چالش کشیدن میشد پس نباید در این سایت باقی میموند... در مورد شعر هم به همین صورت هست اگر من شعری بذارم که در اون کمی جوشش فکری بوجود بیاد سانسور میشه ..ببینید خاتمی.. میر حسین و حنی خمینی در این رژیم مهره های سوخته و کنار گذاشته هستند بحث برانگیز نیستند در مقابل اینها میتوان یا گفت درسته یا نادرسته .. همین و این هیچ خطری نداره و این سایت دقیقا خیلی با هوش و اگاه از این مسئله هست..تمام مواردی که عنوان کردم همه رو من در این سایت تجربه کردم.... و امیدوارم شما و خیلی از خواننده ها پاسخ خود رو دریافت کرده باشید.. قبلا عذر خواهی میکنم چون ادبیات روان و شیوه جالبی برای به تحریر در اوردن ندارم..در ضمن امیدوارم روزی به جایی برسیم که اگر دیدیم مطلبی که به نظرمون کمی میتونه روشنگری کنه از صحنه بیرون انداخته نشه به جای زیر سوال بردن و اظهار تعجب از بودن و نادیده گرفتنش خوشحال بشیم و ارزو و مقایسه نکنیم..... پس چرا من اره اما اون نه..... چون بودن اون شاید بتونه جای خالی مطلب سانسور شده ما رو بگیره و میتونه باعث روشن شدن جرقه ای هر چند کوچک و نادیدنی و حسی از اگاهی رو به دنبال خود داشته باشه.. به مثابه سربازی که برای دفاع به جبهه میره.. جون خود رو فدا میکنه میدونه شاید در میان اینهمه کشته اصلا رشادت اون به حسای نیاد و نادیده گرفته بشه اما خوشحاله که با ریختن خون اون و دفاع از خاکش وطن و کشورش زیر یوغ بیگانه نمیره..امیدوارم منظورم رو خوب بیان کرده باشم
به آتش نگاهش اعتماد نکن
لمس نکن
به جهتی بگریز که بادها خالی از عطر اویند
به سرزمینی بی رنگ
بی بو ، ساکت
آری
بگریز و پشت ابدیت مرگ پنهان شو
اگر خواستار جاودانگی عشقی
اول خاتمی و اینکه بگم من طرفدار دولت فعلیم نیستم
همون شخصی ک در زمان دولت ایشون افغانها بخودشون اجازه دادن دیپلماتهای مارو تکه تکه کنن و ایشون هیچ کار خاصی نکردند
حتی موضع قوی هم نگرفتند
افتضاحای کوی دانشگاه چی چی کار کردن غیر سخنرانی؟
روزای اول خودشونو ی قهرمان نشون دادن ک همه چیو درست میکنن ازادی میدن غیر دختر بازی چی ازاد شد؟
روزای اخرم ک اومدن گفتن ما دنبال قهرمان بودین من قهرمان نیتم
تو رم ک تو زمان ایشون خونه مونو فروختیم20میلیون چند ماه بعد شد 60میلیون
اونم یکی بود عین همینا
مطلب سانسور تو این سایت
خانما خیلی خیلی خیلی کمتر سانسور میشن شک ندارم
خودم تو اکانت قبلی ک داشتم اینو تجربه کردم با خانمی ک ی مطلب افتضاح در مورد اقایون گذاشته بود مخصوصا کسایی ک عضو این سایتن بحثمون بالا گرفت نظر براش میذاشتم سانسور میشد مطلب میذاشتم سریعا سانسور میشد اما ایشون مطالب افتضاحشون یبارم سانسور نشد مطلب ب اسم خودم میذاشت و توهین میکرد اما سانسور هرگز من نظر بارعایت کامل ادب میذاشتم سانسور
نمیگم شما سانسور نشدین اما بیشتر ازینا شامل حالتون میشد اگه از جنس ما بودین
در ضمن منون میشم مطالب سانسور شدتو برا ایمیل کنی
پیروز باشی
راستش من که تو دوران خاتمی کودکی بیش نبودم ، اما با توجه به مطالعاتی که انجام دادم با نظرت موافقم سکوت جان.البته فکر کنم این مطلب رو شش یا هفت ماه پیش هم نوشته بودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یکساعت نوشتم این قاقارک زغالی همه رو پروند تو یه مطلبی تو وبلاگم نظرم رو میگم................سپاس
درود خاموش عزیز نمونه ای از سخنان ایشون رو در رابطه با وقایع جدید روی داده در باره انتخابات و فساد اقتصادی با نقل خبر از خبرگزای معتبر جمهوری اسلامی در اینجا درج میکنم ........ همین سؤالی که در مورد انتخابات و شرکت یا عدم شرکت در آن کردید و اینکه بالاخره در این موقعیت و فضا چه میخواهیم بکنیم و چه پیش خواهد آمد نوعی نگرانی را نشان میدهد و حتی میتوان گفت که بخشی از جامعه بخصوص نخبگان و جوانان ما به سوی گونهای نومیدی و سرخوردگی گراییدهاند و نتیجه این سرخوردگی با کمال تأسف زمینه میدانداری و معنادار شدن حضور و اظهار نظر کسانی را فراهم آورده است که میپندارند راهحل مشکل از میان برخاستن نظام و جمهوری اسلامی است، امری که مورد قبول دلسوزان انقلاب و کشور نیست ........... به هر حال وقتی میگوییم اصلاحطلبی یعنی این کشور سرگذشتی داشته و در آن انقلاب بزرگی رخ داده است و دویست سال است که در این جامعه التهابهایی وجود دارد و در طی این مدت یک خواست عمومی شکل گرفته که به حرکت و جنبش و تحول هم منجر شده است، نظیر مشروطیت، نهضت ملی و بالاخره از همه مهمتر انقلاب اسلامی و نیز هر حرکت و جنبشی اگر برآمده از خواست و اراده مردم نباشد یا به تحول اساسی منجر نمیشود یا اگر شد زمینه انحراف آن وجود دارد و پایدار هم نخواهد بود ............ خیلی جالب است که امام از میان همه شکلهای سنتی و غیرسنتی حکومت، "جمهوری اسلامی" را پیشنهاد کرد و جمهوری اسلامی یعنی اینکه مردم ارباباند و حکومت ناشی از اراده مردم و پاسخگو در برابر آن است و آزادی اندیشه و بیان و انتقاد از حاکمان و حتی اعتراض نه تنها حق بلکه یک وظیفه است .............. اصلاحات، نظام جمهوری اسلامی را حاصل انقلابی بزرگ میداند و به آن وفادار است. البته این نظام هم با حفظ هویت نیاز به نو شدن و اصلاح دائم دارد و نیز باید همواره هوشیار بود که انحرافی پیش نیاید یا اگر آمد آن را اصلاح کرد
خوب سرکار خانم سکوت تااین ساعت منتظر جوابتون شدم...فکر کنم حالا دیگه قانع شدم....اما یه مطلب شما دوست دارید یا باور دارید تو نقش یک بقول خودتان( آوانگارد )هدفتون رو دنبال کنید اما من همونطور که در مطلب مربوط به آوانگاردیسم گفتم ودرمطلب ..دو کلام حرف ناحساب خودم اکثر این مردم گرفتاریهای روزمره ی خودشون رو دارن وهیچکدوم چریک نیستند وکماکان نظرم اینه که فرایند دموکراسی یک پروسه ی دراز مدته فرهنگیست ودر قالب حرکتهای بطئی وآرام به دور از خشونت وغوغا انجام پذیر است موضوع اصلا شکل ونوع حکومت واشخاص نیستند موضوع طرز فکر واندیشه ی تک تک ماست نوع اندیشه ی ماست که قالب یک حکومت رو شکل میده وگرنه بر فرض ناکارامد بودن این حکومت با این طرز فکر اکثریت باز تولید همین جریان رو در هر مقطع زمانی شاهد خواهیم بود به امید تعالی افکار تمامی آحاد این کشور وبه امید روزی که در فضای صلح ودوستی همدیگر رو ولو مخالف هم تحمل کنیم وارج بگذاریم ودوست بداریم...................به امید آنروز.........................سپاس
بانو سکوت....متشکر وممنون از توضیح مبسوطی که دادیدو امید وارم دوستان رو قانع کرده باشه اما نظر شخصیه خودم ...من بعید میدونم کسی از سانسور وحذف مطلبی خوشحال بشه ویا بعکس قضیه اگر سانسور نشد ناراحت...فقط جای بحث میمونه تواین شرایط اتفاقا موضوع آقای احمدی نژاد ودولت کریمه شون بیشتر از همه مورد نقد وهجمه ی خود نظامه شاید تا چندی پیش که منافع هنوز مشترک بود این واقیت داشت اما امروز احمدی نژاد هم یک مهره سوخته اس که از قضا بدلیل همون مشترکاتش بدجور موی دماغ شده...اما در مورد رهبری نظام ومسئله ولایت فقیه ..نه..من نمیپذیرم که بحثی دمده باشه وکسی اهمیت نده اینجا دیگه بحث ارکانه وتا اونجا که من میدونم هیچگونه جای اغماضی از طرف آقایون وجود نداره....حالا اینکه موضع وسیاست وخواستگاه این سایت متمایل به احمدی نژاد باشه که به این شکل عمل میکنند بحث دیگریست اما بعید میدونم که عملکرد سایت مورد نظارت وارزیابی مراجع مربوطه نباشه که اگر حس کنند در جهت اصول نظام این سایت عمل میکنه لحظه ای تامل نمیکنند وبه سرنوشت خیلی از سایتهای بلاک شده میپیوندد این که گفتم نه برهانیست در محکومیت شما ونه ادله ای بر حدس وگمان برخی از دوستان وامید که این فضای نقادی از بین خود ما شروع بشه تا به مسائل اجتماعی وسیاسی برسه
ممنونم ار توجهتون اقا داریوش.. به علت طولانی بودن توضیحاتم در قبال سوال شما بهتر دیدم پاسخ شما رو در پایین همین مطلب زیر عکس اقایون قرار بدم... امیدوارم اگر سوالی باقی مونده و یا مورد نگفته دیگری هست عنوان کنید.. ممنونم از توجهتون
خوب ممنون از شهامت وبلندیه طبع ووسعت نظرتون ....منم کاملا موافقم که شما اصلا با شخص ویا گروه خاصی مشکل ندارید وصرفا اعتقاد وافکارتون رو به تحریر درمیارید ...چند وقت قبل یادم نیست شما بودید یا یکی ازدوستان دیگه پیشنهاد قشنگی رو عنوان کردید مبنی بر اینکه به وبلاگ بچه های جوان که تازه به ای جمع پیوستن هم سر بزنیم وتشویقشون کنیم من کاملا موافق بودم ونهایت سعی رو تا جایی که وقت اجازه میداد کردم وگروهی رو پوشش دادم که واقعا در عمل عالی بود وبه چشم پیشرفت وشوق این دوستان رو شاهد بودم حالا منظور الز گفتن این مطلب این بود که درسته که ما برای دل خودمون مینویسیم اما فراموش نکنیم که این یه محیط جمعیه واکثریت با همون قشری هست که در بالا گفتم...یکی از شبهاتی که از طرف خیلی از این دوستان جوان وکم تجربه مطرحه شهامت شما در ارائه مطالبتون واز طرفی فیلتر نشدن وپاک ویا بلاک نشدن مطالب ویا صفحه تون هست که امیدوارم در این فضای شفافی که بوجود آمده وشما هم به گرمی استقبال کردید عنوان بفرمایید ویکبار برای همیشه به این شبهات پایان بدید قدر مسلم اینکه انسان روشنفکری چون شما به اکثریت ونظراتشون احترام قائله وکمک میکنه به دوستان جوان تا یاد بگیرند از ما تحمل عقیده مخالف رو وآزاداندیشیرو .....موفق وپیروز باشید دوست من........................سپاس
سپاس داریوش عزیز از شفاف سازی نظریتون .. باید یا اوری کنم که من برای چالش کشیدن شخص و یا گروهی هرگز مطالبی رو ارائه نداده و نخواهم داد انچه رو که به نظر م درست هست و باید عنوان کنم در این وبلاگ درج میکنم با کسی خصومتی ندارم و اینکه کسی در این سایت نظر و عقیده ای کاملا مخالف با من داشته باشه رو هرگز ملاکی برای باز داشتن خودم از ادامه وبلاگ نویسی قرار نمیدم .. همانطور که در ابتدای ورودی وبلاگ شرح کوچکی دادم اگر شخصی احساس میکنه ظرفیت و هضم مطالب من رو نداره و این باعث ازار روحی میشه خیلی راحت میتونه از ورود چشم پوشی کنه ولی اگر ظرفیت نقد و به چالش کشیدن رو داشته باشه میاد و عنوان میکنه متاسفانه جریانات اخیر رو که بهش اشاره کردید تنها و نتها بر اساس همین بی ظرفیت بودن شکل گرفته بود و البته واضح هست که ظرفیت و قوه درک و تشخیص بعضی موارد و مطالب باعث بروز چنین بحث های غیر عقلانی و بدور از منطق و عقل خواهد شد.. من با کسی مشکلی در این سایت ندارم و اگر کسی با من مشکلی داره این دیگه به خود فرد مربوط میشه و اصلا برام اهمیتی نداره که افراد مخالفم در موردم چه فکر میکنند و یا چه مینویسند مهم خودم هستم که به ارمانها و هدفم ایمان و اعتقاد دارم و باورهای خودم رو به خوبی شناختم و در راه رسیدن به اونها گام بر میدارم. با سپاس از شما دوست عزیز
بنده سر متن هیچ بحثی ندارم و برای اینکه خیالتون رو راحت کنم ..نظرم اینه همشون سرو ته یه کرباسن...اما صحبت من برمیگرده به فضای داخل سایت ...منظورم رو نگرفتید ....باشه...اگر فراموشتون نشده باشه مدتی قبل جنجالی بپا شد که منهم ناخواسته تو کانون این جدال قرار گرفتم تمام سعیم رو کردم که این وضعیت رو به بالانس برسونم ..خوب خدا رو شکر قائله خوابید.نکته ای رو که میخوام به یادتون بیارم شروع واستارت این جدل هست ...متنی مشابه بلحاظ موضوع وموضع ....یادتون باشه من نه له ونه علیه کسی هستم از قضا این متن آخری مصادف شد با حضور مجدد دوستی که اول حریف شما تو اون مخاصمه بودن واز اونجایی که شما بانویی باهوش ونکته سنج هستید این شبهه پیش اومد که نکنه باز همون قصه تکرار بشه که خوب با توضیحات ذکر شده از جانب شما وبنده این شبهه هم از میان رفت ومطمئنم که شما هم همین نظر رو دارید وقصدی بجز اظهار نظراتتون وحفظ جمع دوستی و تحمل اندیشه ی مخالف روندارید وکمک میکنید به نهادینه کردن شعار والبته باور ....(زنده باد مخالف من)........سپاس
یه نظر کوچولو می دم
احترام می ذارم به دیدگاه دوست خوبم سکوت جان جانان
در ضمن خودم دیده خاصی ندارم چون از سیاست متنفرم
درود داریوش عزیز متاسفانه من متوجه منظور شما از تفرقه نشدم شاید به این دلیل هست که یاد گرفته ام انچه رو که میگم و یا مینویسم مستقیم و بی پرده باشه و بهمین دلیل با زبان ایما و اشاره بیگانه هستم و نمیتونم منظور رو خوب بگیرم . اما در مورد وبلاگ و نوشته هام من انچه رو که به تفکر و ایده و اندیشه خودم بر میگرده رو درج میکنم و یا مینویسم و صرفا برای خوش امد گروه خاص و بر پایه هدف خاصی این کار رو انجام نمیدم یکی از اصول دموکراسی این هست بیان اندیشه و گفتار ازادانه بدون محدودیت و بدون غرض و هم چنین دموکراسی این نیست که من بنویسم .. مطلب قرار بدم اما در راستای خواسته های شخصی فرد و یا گروهی و اگر غیر از این خواسته عمل کنم کنار گذاشته بشم.. پذیرای هرگونه نقد و انتقاد با دلیل و منطق هستم .. اگر من مخالف نظام و ولایت فقیه هستم دلیلی نیست که از عوامل و کسانی که به نحوی پایه و نگهدارنده این نظام بوده و هستند ننویسم و یا درج نکنم در اینصورت با نوعی دیکتاتوری مطلق روبرو میشم.. بنویس.. قلم بزن و مطلب درج کن فقط در راستای انچه که گروهی و یا اقلیتی از جامعه میپذیره و نه بر اساس شواهد و واقعیتها.. هرگز نمیتونم این روش رو در پیش بگیرم . در ضمن به عقیده این حقیر بحث اصلاحات فریبی بیش نبود که تاثیر ان تا به امروز به شکل کنونی بر جای مانده و در در مورد جامعه مدنی مگر میشه درختی رو که از ریشه اش از بن و پایه پوسیده و فاسد شده رو با تغییر مکان وعوض کردن مسیر نور دهی بخواهیم از خشک شدن نجات داده و به رشد اون کمک کنیم.. از همراهیتون تا این ساعت سپاسگذارم و موفق باشید
خانم سکوت بقول قدیمیها (خدا از دلمان بشنود )وگرنه تواین مقطع از تاریخ کشورمون که تقریبا حتی بچه مدرسه ایها هم تا حد زیادی اشراف دارند به مسائل روز تکرار این مباحث باز بقول قدما ( کاه کهنه باد دادن )است.فکر کنم شما تا این لحظه متوجه نقش وشیوه ی این حقیر ونوع دیدگاهم شده باشید واگر هم نشدید برای آخرین بار ودر یک جمله بیانش میکنم......من بشدت از تفرقه بیزارم وبشدت به اختلاف آرا وسلایق ودیدگاههای جمع وتضارب آرا در یک جامعه ولو کوچک اعتقاد دارم وایمان دارم اگر دم از دموکراسی وجامعه مدنی وتحمل مخالف میزنیم میبایست از همین محیطهای کوچک مشق کنیم ومحک بزنیم خودمان راتا دستمان بیاید چند مرده حلاجیم تا این لحظه به شما نوشته هاتون طرز تفکرتون ودیدگاهتون احترام گذاشتم وباورتون کردم به عنوان یک بانوی آزاد اندیش ایرانی با اینکه در بعضی موارد اختلاف نظر داریم ودوست دارم این باور واین حرمت علیرغم نظر عده ی کثیری از دوستان همچنان حفظ بشه...وامید وارم این پست آخر فقط بلحاظ زمانی وبدون هیچ بکگراندی ارائه شده باشه وشما کماکان برای من همان شان ومرتبه ای که قائلم رو داشته باشیدونظر در مورد خود مطلب بماند به وقتی دیگر..موفق وپیروز باشید.................سپاس.
برای محسن برادر عزیزم... تو را من چشم در راهم شباهنگام
در ادامه فراماسونر و درخواست خواننده های عزیز
باد تا فانوس شیطان را بر آویزم ، بر بلند کاج کوچه بن بست
65100 بازدید
4 بازدید امروز
41 بازدید دیروز
101 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian